فیلم سینمایی

مارن، یک زن جوان، یاد می گیرد که چگونه در حاشیه جامعه زنده بماند.

استخوان ها و همه چیز

پس از ربوده شدن توسط یک قاتل کودک و حبس شدن در زیرزمینی با عایق صدا، یک پسر 13 ساله شروع به دریافت تماس با تلفنی قطع شده از طرف قربانیان قبلی قاتل می کند.

تلفن سیاه

زمان از آگاهی به آگاهی دیگر در جریانی هیپنوتیزمی از رویاها، آرزوها و خاطرات جابه جا می شود و دنیایی از ارواح که تحت سلطه شخصیت پدرو پارامو، عاشق، ارباب، قاتل هستند.

پدرو پارامو

زمانی که گروهی از دوستان متوجه می شوند که چگونه با استفاده از یک دست از مومیاییی می توانند روح احظار کنند. از این احظار بسیار هیجان زده شدند تا زمانی که، یکی از آنها زیاده روی می کند و نیروهای ماوراء طبیعی وحشناک آزاد می شود.

با من حرف بزن

حماسه مایکل مایرز و لوری استرود در آخرین قسمت از این سه گانه به اوج خود می رسد.

پایان هالووین

تنهاترین پسر جهان یک افسانه مدرن است - با زامبی ها. طنز و تجلیل از ارزشهای خانوادگی، تصویرسازی فیلمهای ترسناک، زندگی حومهای، رویای آمریکایی و تابوی نهایی. مرگ.

تنهاترین پسر جهان- 

سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد..

بیگانه

مردی که در دهه ی چهارم زندگی اش به سر می برد به کابینی دورافتاده سفر می کند تا با پدرش دوباره ارتباط برقرار کند.

بیا بغل بابا

خانواده ای از قصابان سادیست در کشور ریشه دوانیده و در روزهای سرد زمستان تا چله تابستان، هرکسی که مسیرش به آنها میخورد فورا کشته میشد...

قصابها

رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواستههای مختلف او و تمام خونریزیهایی را دارد که با آنها همراه است.

رنفیلد 

داستانی ماوراء الطبیعه در مورد اتفاقات عرفانی در قطاری که مسیری مشابه قطاری داشت که سال ها پیش سقوط کرد.

چشم قرمز

نویسندهای جوان، مشتاق و آزاده برای اقامت در عمارت متروکهای وارد میشود، شایعه میشود که با ظهور زنی جوان که در اثر خیانت عاشقانه به او خودکشی میکند، تسخیر میشود.

درخشش آبی

دنباله فیلم 1973 درباره دختری 12 ساله است که توسط یک موجود اهریمنی مرموز تسخیر می شود و مادرش را مجبور می کند برای نجات او از دو کشیش کمک بگیرد.

جن گیر معتقد

دو خواهر جوان متوجه می شوند که تمام آینه ها در خانه ی عجیب و غریب یکی از فامیل هایشان، یا پوشیده و یا مخفی شده اند. هنگامی که یکی از آن ها آینه ای در زیر زمین خانه پیدا می کند، شیطانی شرور به صورت ناخواسته آزاد می شود.

پشت سرت

ژاپن. «یوکو» (ماکی)، مددکار اجتماعی، به عیادت «اما» (زابریسکی) زن بیمار و بستری امریکایی می رود اما موجودی شبح گونه به او حمله می کند. «کارن» (گلار)، دانشجوی مبادله ای امریکایی که با محبوبش، «داگ» (بر) در توکیو زندگی می کند، قرار می شود که جای «یوکو» را بگیرد. اما پس از مدتی «کارن» متوجه می شود که خانه ی «اما» را اشباحی خطرناک اشغال کرده اند...